شهید معصومی چند سال مسئولیت مدیر عاملی هلدینگ سرمایه گذاری برق و انرژی غدیر را بر عهده داشت. سیدفرید دانش آموخته یکی از دانشگاههای کشور نیوزلند بود که باوجود پیشنهادهای شغلی خوب تصمیم گرفت به کشور برگردد و دانش خود را در جهت پیشرفت اهداف جمهوری اسلامی ایران صرف کند. وی در عین جایگاه شغلی و علمی بالا از لحاظ معنوی نیز جوانی برجسته بود. فضای غرب و امتیازات دنیایی نه تنها روی رفتار و منش این شهید تأثیر نگذاشته بود بلکه او این زنجیرهای مادی را در جهت رشد نفس خویش به کار میگرفت. شهادت همواره انتخاب این جوان کشور برای چگونه از دنیا رفتن بود.
بعضیها آدم خوبی هستند اما شاید آب ندیدهاند
من آدم چند بعدی در زندگیام زیاد ندیدم. شاید اطرافمان آدمهایی ببینیم که در حال تهذیب نفس هستند اما معمولا از جایگاه علمی و شغلی بالایی برخوردار نیستند و یا بعضی فضا نداشتند برای نشان دادن خود، اما شهید معصومی هم فضا برایش فراهم بود هم علم داشت، اما تواضعش غالب بود.
سید فریدالدین به شدت انقلابی و ولایی بود آن هم زمانی که جوانتر بود و خارج از کشور تحصیل میکرد. به من میگفت: در نیوزلند بودم و متوجه میشدم آقای خامنهای صحبت کردند، من حداقل دوبار سخنرانیشان را گوش میکردم. به جایگاه حضرت آقا خیلی حساس بود و میگفت: با احترام به همه مراجع، هیچ کسی نقطه نظرات ایشان را ندارد.
سید فریدالدین در ریزترین کارها حواسش به نفسش بود
سید به لحاظ چارت سازمانی شخص اول هلدینگ غدیر بود، اما ما علاوه بر رئیس و مرئوسی دوستان صمیمی بودیم. من گاهی به دلیل ملاحظات رفاقتی و اینکه او از من بزرگتر هم بود مثلاً جلوتر میرفتم و درب آسانسور را برایش باز میکردم، میگفتم: آقای دکتر بفرمایید. رو به من با لبخندی میگفت: عبدالله این کارها را برای من نکن! بد عادت میشوم. شهید معصومی آنقدر بزرگوار بود که در ریزترین کارها حواسش به نفسش بود.
یا مثلا وقتی برای سر زدن به پروژهای میرفتیم، طبیعتا چون مدیرعامل بود باید صندلی جلو ماشین مینشست اما وقتی من یا هر کسی دیگر همراهش بود، میرفت پشت مینشست تا کنارمان باشد. اگر نیروی زیر دست سید به لحاظ سنی از او بالاتر بود هنگام دادن دستور یا صحبت کردن، رعایت ادب را میکرد. نمیگفت من مدیر عاملم پس الویت با من است. بسیار مودب بود. اگر هم کارمندان اشتباهی میکردند حتما با حفظ حرمت گوشزد میکرد.
ثبت دیدگاه